آیه 121 سوره انعام
<<120 | آیه 121 سوره انعام | 122>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و از آنچه نام خدا بر آن ذکر نشده نخورید که آن فسق و تبه کاری است. و اهریمنان سخت به دوستان و پیروان خود وسوسه کنند تا با شما به جدل و منازعه برخیزند. و اگر شما هم از آنان پیروی کنید (مانند آنها) مشرک خواهید شد.
از آنچه [هنگام ذبح شدن] نام خدا بر آن برده نشده نخورید؛ مسلماً خوردن آن فسق [و بیرون رفتن از عرصه طاعت خدا] است؛ قطعاً شیاطین [شبهات ناروایی را به ضد احکام خدا] به دوستانشان القاء می کنند تا با شما [درباره احکام خدا] مجادله و ستیزه کنند، و اگر از آنان پیروی کنید، یقیناً شما هم مشرکید.
و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده است مخوريد، چرا كه آن قطعاً نافرمانى است. و در حقيقت، شيطانها به دوستان خود وسوسه مىكنند تا با شما ستيزه نمايند. و اگر اطاعتشان كنيد قطعاً شما هم مشركيد.
از ذبحى كه نام خدا بر آن ياد نشده است مخوريد كه خود نافرمانى است. و شياطين به دوستان خود القا مىكنند كه با شما مجادله كنند؛ اگر از ايشان پيروى كنيد از مشركانيد.
و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده، نخورید! این کار گناه است؛ و شیاطین به دوستان خود مطالبی مخفیانه القا میکنند، تا با شما به مجادله برخیزند؛ اگر از آنها اطاعت کنید، شما هم مشرک خواهید بود!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
فسق: در اصل به معنى خارج شدن است. در آيه به معنى خروج از حق است.
يوحون: وحى: تفهيم خفى. «يوحون» تفهيم و القاء مى كنند. «وحى يحى اوحى يوحى» هر دو به يك معنى است.
ليجادلوكم: جدال: منازعه و مخاصمه. «ليجادلوكم» تا منازعه كنند با شما.
نزول
محل نزول:
این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است.
شأن نزول آیات 119، 120 و 121:
از ابن عباس نقل نمایند كه عده اى نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم آمدند و گفتند: یا رسول الله آیا حیوانى را كه خودمان مى كشیم، بخوریم ولى حیواناتى را كه خدا بكشد، نخوریم؟ سپس آیه 118 با این آیات نازل گردید.
و نیز از ابن عباس نقل شده كه قریش را تحریك كرده بودند كه با محمد به مخاصمه و دشمنى برخاسته و به او بگویند: آیا حیوانى كه با كارد ذبح نمائى حلال است ولى حیوانى را كه خداوند ذبح نموده و مرده و میته باشد، حرام خواهد بود؟
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ وَ إِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيائِهِمْ لِيُجادِلُوكُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ «121»
و از آنچه نام خداوند بر آن برده نشده، نخوريد، چرا كه خوردن آن فسق (و خروج از مدار بندگى) است. همانا شياطين، به دوستان خود القا مىكنند تا به جدال با شما برخيزند (كه مثلًا چه فرقى است ميان حيوان مرده يا ذبح شده) و اگر از آنان اطاعت كنيد، قطعاً شما هم مشرك مىشويد.
نکته ها
چون حرامخوارى، قساوت قلب مىآورد و زمينهساز گناهان ديگر است، اسلام آن را به
جلد 2 - صفحه 544
شدّت منع كرده است. همانگونه كه امام حسين در روز عاشورا خطاب به لشكر مخالف فرمود: «قد ملئت بطونكم من الحرام»
در آيه 5 سورهى مائده خوانديم كه طعام اهل كتاب براى شما حلال است. اين آيه مىگويد: گوشت هر حيوانى كه نام خداوند بر آن برده نشود حرام است. از آنجا كه اهل كتاب، اين شرط را رعايت نمىكنند، پس گوشت حيوان ذبح شده آنها براى ما حرام است و مراد از طعام در آن آيه، حبوبات و امثال آن است، نه گوشت. «1»
وسوسهى شياطين اين گونه است كه مىگويد: حيوان مرده را خدا كشته و كشتهى خدا بهتر از كشتهى انسان است! پس چرا حيوانِ مرده، حرام ولى حيوانِ ذبح شده حلال است؟! غافل از آنكه اجراى فرمان الهى مهم است.
پیام ها
1- مسلمان، حتّى در مسائل تغذيه بايد تعهّد دينى را مراعات كند. «وَ لا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ»
2- بردن نام خدا به هنگام ذبح، تشريفاتى نيست، بلكه حكمى لازم الاجراست و ترك آن، فسق است. «إِنَّهُ لَفِسْقٌ»
3- هر كجا ناباورى بيشتر است، تأكيد نيز لازم است. چون پذيرفتن شرايط حلال بودن ذبح، براى مردم جاهل سنگين بود، خداوند با چند تأكيد مسئله را مطرح كرد. «إِنَّهُ لَفِسْقٌ» (جملهى اسميّه، «انّ» وحرف «لام»، نشانهى تأكيد است)
4- انسان، در اثر مصرف حرام، زمينهى پذيرش القائات شيطانى را پيدا مىكند. وَ لا تَأْكُلُوا ... وَ إِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ
5- شيطانها، قدرت وسوسه و القا دارند. «إِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ»
6- وسوسههاى شياطين، تنها در اولياى آنان نافذ است، نه در اولياى خدا. «لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيائِهِمْ»
«1». تفسير الميزان.
جلد 2 - صفحه 545
7- پشتوانهى جدالهاى انسان، وسوسهها وهوسهاست. لَيُوحُونَ ... لِيُجادِلُوكُمْ
8- جدال در احكام الهى، از حربهها و القائات شيطانى است. وَ إِنَّ الشَّياطِينَ ... لِيُجادِلُوكُمْ
9- جدال در احكام دينى، انسان را به شرك مىكشاند. لِيُجادِلُوكُمْ ... لَمُشْرِكُونَ
10- خداپرستانى كه در عمل، مطيع غير خدا مىباشند، مشركند. «إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ وَ إِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيائِهِمْ لِيُجادِلُوكُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ (121)
شأن نزول «1»- مشركان عرب مردار را حلال مىدانستند. به پيغمبر صلى اللّه عليه و آله عرض كردند: گوسفندى كه مىميرد كشنده او كيست؟
فرمود: خالق او. گفتند: وا عجبا! چيزى كه اصحاب تو مىكشند حلال و پاك، و هرچه خدا مىكشد حرام و نجس است. اين وسوسه شيطانى در خاطر ضعفاى اهل اسلام افتاد؛ آيه شريفه نازل شد:
«1» مجمع البيان ج 2 ص 358.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 366
وَ لا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ: و نخوريد از آنچه ذكر نشده باشد نام خدا بر ذبح آن وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ: و بدرستى كه ذبيحهاى كه نام الهى بر او برده نشده، هر آينه خوردن آن خروج از فرمان الهى است وَ إِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيائِهِمْ: و بدرستى كه شياطين جنى وسوسه كنند به دوستان خود از انس يعنى كافران يا رؤساى كفار كه شياطين انسند به ابناى جنس خود امر مىكنند لِيُجادِلُوكُمْ: تا با شما مخاصمه نمايند كه هر چه خود مىكشيد مىخوريد و هر چه خدا كشته وامىگذاريد وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ: و اگر شما مؤمنان اطاعت كنيد ايشان را در استحلال حرام، بدرستى و بتحقيق شما مشرك باشيد، چه هر كه ترك فرمان الهى و منقاد مشركين شود در استحلال به حرم اللّه، لامحاله مثل او خواهد بود بالاجماع؛ و اگر بدون استحلال باشد، فاسق است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ وَ إِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيائِهِمْ لِيُجادِلُوكُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ (121)
ترجمه
و مخوريد از آنچه ياد كرده نشده است نام خدا بر آن و بدرستيكه آن هر آينه نافرمانى است و بدرستيكه شيطانها هر آينه ميرسانند سرّا بدوستانشان تا مجادله نمايند با شما و اگر اطاعت كنيد ايشانرا همانا شمائيد هر آينه مشركان.
تفسير
يكى از شرائط تذكيه حيوان آنستكه ذبح كننده در حين عمل يا مقارن با آن نام خداوند را بر زبان جارى نمايد و در صورت تخلّف عمدا آن ذبيحه حرام است ولى سهوا حرام نيست چنانچه در كافى از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه سؤال شد از آن حضرت از مرديكه ذبح نموده و نام خداوند را ياد ننموده فرمود اگر فراموش كرد هر وقت متذكر شد بگويد بسم اللّه على اوّله و آخره و نيز از آنحضرت روايت فرموده است كه چون مسلمان ذبح نمايد و فراموش كند ذكر نام خدا را بخور از ذبيحه او و نام خدا را بزبان جارى نما در وقت خوردن و نيز از آنحضرت نقل نموده است كه سؤال نمودند از مردى كه ذبح نمود و تسبيح يا تكبير يا تهليل يا حمد نمود خداوند را فرمود اينها همه اسماء خداوند است و بنابر اين بسمله خصوصيّت ندارد بلكه بايد لفظ جلاله را در ضمن كلاميكه مشتمل بر حمد و ثنا باشد ذكر نمايد و اين عمل كه نبردن نام خداوند و بردن نام بتان در وقت ذبح است تمرد است يا خوردن از چنين ذبيحه نافرمانى است و شياطين انسى و جنّى وسوسه ميكنند برفقاى خودشان از كفار كه با مسلمانان مجادله نمايند در تحريم ميته چنانچه سابقا اشاره شد كه مىگفتند چگونه ميشود كشتار خدا كه ميته است حرام باشد و كشتار خلق حلال و كسيكه اطاعت نمايد شياطين را و معتقد شود بوسوسه آنها شريك قرار داده است براى خدا در اطاعت و منكر ضرورى كافر است.
جلد 2 صفحه 376
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لا تَأكُلُوا مِمّا لَم يُذكَرِ اسمُ اللّهِ عَلَيهِ وَ إِنَّهُ لَفِسقٌ وَ إِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ إِلي أَولِيائِهِم لِيُجادِلُوكُم وَ إِن أَطَعتُمُوهُم إِنَّكُم لَمُشرِكُونَ (121)
و نخوريد از آن مذبوحاتي که ذكر اسم خدا بر او برده نشده و محققا خوردن ميته فسق است و بدرستي که شياطين هراينه وسوسه ميكنند باولياء و دوستان خود که با شما مجادله كنند و اگر شما اطاعت آنها را كرديد محققا شما جزو مشركين هستيد.
وَ لا تَأكُلُوا مِمّا لَم يُذكَرِ اسمُ اللّهِ عَلَيهِ و اينکه اعم است از اينكه ذكر غير اسم خدا بر او برده شده باشد مثل اصنام که مشركين قرباني براي بتها ميكردند يا ذكر هيچ اسمي بر او برده نشده باشد و نيز اعم است از اينكه ذابح معتقد بلزوم ذكر اسم اللّه نباشد مثل كفار يا معتقد باشد ولي ذكر اسم اللّه نكرده باشد و نيز اعم است از اينكه عدم ذكر اسم اللّه از روي عمد باشد يا نسيان لكن در اخبار شيعه و فتاواي علماء استثناء شده که اگر مسلم نسيانا ذكر اسم اللّه نكرده حرام نميشود و اينکه چنانچه گذشت يكي از شرائط تذكيه است و بقيه شرائط هم ملحق باين حكم ميشود و بالجمله اكل ميته حرام است.
جلد 7 - صفحه 190
وَ إِنَّهُ لَفِسقٌ اينکه جمله دلالت دارد بر اينكه اكل ميته از گناهان كبيره است که موجب فسق ميشود در مقابل عدل که در مقام خود گفتهايم که عدالت عبارت از ملكهايست که از حالت خوف از روي ايمان در قلب حادث ميشود که باعث جلوگيري نفس شود از ارتكاب معاصي كبيره و اصرار بر صغيره و ارتكاب منافيات مروّت و مثبت عدالت بحسب ظاهر شرع حسن ظاهر است که پس از معاشرت از او ديده نشده باشد يكي از اينکه امور، و بعضي اعتبار ظنّ بملكه را هم كردهاند با شهادت عدلين يا شياع قطعي بلكه مطلق قطع بملكه مسلّما كافيست و اگر مثبت عدالت نباشد و ظهور فسق هم نباشد نه احكام فسق بر او بار ميشود و نه احكام عدالت نميتوان گفت عادلست و نه فاسق است و گناهان كبيره را ما در كتاب عمل الصالح در آخر مجلد سوم كلم الطيب بيان كردهايم.
وَ إِنَّ الشَّياطِينَ ظاهر شياطين جنّي است لكن ملحق بآنها است شياطين انسي از كفار و مشركين و مبلغين سوء و فسّاق لَيُوحُونَ إِلي أَولِيائِهِم يا بوساوس شيطاني يا بالقاء شبهات که تعبير بخواطر سوء ميكنند و مورث شك و ترديد ميشود و تأثير اينها باولياء خود آنها ميشود از تابعين شيطان و از مريدان اينکه مبلغين و اگر كسي بخواهد از اينکه وساوس و تبليغات سوء مصون و محفوظ باشد اموري لازم است: 1- توكّل بخدا. 2- علم زيرا اينکه شبهات در جهّال تأثير دارد.
3- ملكه عدالت که مانع از ارتكاب معاصي باشد. 4- عدم مباشرت و معاشرت با اينکه نوع که اينها از زمره اولياء آنها خارج نيستند.
لِيُجادِلُوكُم چه بسيار مشاهده شده که اصحاب اينکه مبلغين سوء ميآيند و با مسلمين مجادله ميكنند فرمايشات آنها را نميپذيرند و كلمات اينکه مبلغين سوء را وحي منزل ميدانند.
وَ إِن أَطَعتُمُوهُم گوش بمزخرفات آنها دهيد و كلمات آنها در شما هم
جلد 7 - صفحه 191
تأثير بخشيد هرآينه شما هم مشرك ميشويد إِنَّكُم لَمُشرِكُونَ اينکه جمله دو احتمال دارد يكي اينكه شما با آنها در عقوبت شريك ميشويد و در كفر و فسق با آنها هم قدر خواهيد بود ديگر آنكه مشرك بخدا ميشويد يا احكام مشرك بر شما بار ميشود يا در قيامت در عقوبت شرك دچار ميشويد و اينکه بدلالت التزاميه دلالت دارد که آنها هم مشرك يا در حكم آن هستند.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 121)
در آیات گذشته روی جنبه مثبت مسأله، یعنی خوردن از گوشتهای حلال تکیه شده بود، ولی در این آیه- برای تأکید هر چه بیشتر- روی جنبه منفی و مفهوم آن تکیه نموده و می گوید: «از گوشتهایی که نام خدا به هنگام ذبح بر آنها برده نشده است نخورید» (وَ لا تَأکلُوا مِمّا لَم یذکرِ اسمُ اللّهِ عَلَیهِ).
سپس با یک جمله کوتاه مجددا این عمل را محکوم کرده می گوید: «این کار فسق و گناه و خروج از راه و رسم بندگی و اطاعت فرمان خداست» (وَ إِنَّهُ لَفِسقٌ).
و برای این که بعضی از مسلمانان ساده دل تحت تأثیر وسوسه های شیطانی آنها قرار نگیرند اضافه می کند: «شیاطین مطالب وسوسه انگیزی بطور مخفیانه به دوستان خود القا می کنند، تا با شما به مجادله برخیزند» (وَ إِنَّ الشَّیاطِینَ لَیوحُونَ إِلی أَولِیائِهِم لِیجادِلُوکم).
ولی به هوش باشید «اگر تسلیم وسوسه های آنها شوید، شما هم در صف مشرکان قرار خواهید گرفت» (وَ إِن أَطَعتُمُوهُم إِنَّکم لَمُشرِکونَ).
این مجادله و وسوسه شاید اشاره به همان منطقی باشد که مشرکان به یکدیگر القا می کردند (و بعضی گفته اند مشرکان عرب آن را از مجوسیان آموخته بودند) که اگر ما گوشت حیوان مرده را می خوریم به خاطر آن است که خدا آن را کشته یعنی نخوردن مردار یک نوع بیاعتنایی به کار خداست؟ غافل از آن که آنچه به مرگ طبیعی می میرد علاوه بر این که غالبا بیمار است، سر بریده نیست و خونهای کثیف در لابلای گوشتهای آن می ماند و فاسد می شود و گوشت را هم آلوده و فاسد می کند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.